«تَمَامُ الْحَجِ لِقَاءُ الْإِمَام (کافی، ج4، ص549)،
«مَثَلُ الْإِمَامِ مَثَلُ الْکَعْبَةِ إِذْ تُؤْتَى وَ لَا تَأْتِی؛ مَثل امام، مَثل کعبه است که مردم باید سوی او روند نه او سوی مردم». (اثبات الهدی، ج2، ص181).
توجه به دو روایت بالا نشان میدهد که انسان برای رسیدن به توحید باید درِ خانة ولایت را بکوبد و از دهان ولیّ خدا راه تقرب به حق را بشنود.
حجّ بیتالله برای پالایش روح از زنگارهای دنیای مادی و حضور در حریم امن الهی و تجربة خداگونه شدن است، تجربهای که انسان در پرتو آن یکگام به خلیفةاللهی نزدیک میشود. توصیة اسلام برای درک خدا این است که به امام متوسل شد و در سایة ولیّ مطلق الهی که به حق خلیفة الهی است، این امر محقق شود. در حقیقت تنها راه رسیدن به نهایت کمال انسانی، حضور در خانة ولایت است.
روایت دوم با بیانی کاملتر و مطمئنتر و خیلی ظریف، جایگاه ولایت را نشان میدهد و عرصه را بر مدعیان تنگ میکند. مدعیانی که کعبه را به استقبال خویش میبینند و خود را به دروغ، ولیّ معرفی مینمایند.
در این روایت، ولیّ خدا کسی است که انسان برای درک حضرت حق باید به خانة او رفتوآمد کند و معارف را فقط از او بیاموزد و خود و اعتقاداتش را بیمه نماید. انسان هرگاه از مسیر اولیاء الهی، یعنی حضرات معصومین علیهمالسلام منحرف شد، راه خطا را پیمود و اخوک الشیطان و سامریّ امت لقب گرفت. سقیفه و عاشورا، جمل و صفین و نهروان، حتی پیشنهاد ولایتعهدی به امام رضا علیهالسلام، محصول جهل به ولایت حضرات معصومین علیهمالسلام و دوری از معارف ناب نبوی است؛ محصولی که جز بیماری جسم و روح، تحفة دیگری برای بشر نداشته است.
آنچه از این دو روایت به دست میاید، امنیت خانة ولیّاست، خانهای که حضرت ختمیمرتبت صلیاللهعلیهوآله، نشانیاش را پیش از این در حدیث ثقلین و به تواتر به مسلمانان داده بود، که اگر در آن خانه را میکوفتند و از صاحبِ خانه، نشانی دوست را میخواستند بیشک امروز جهان پاکتری داشتیم. اما دریغ که در را نکوفتند بلکه سوزاندند و صاحبِ خانه را عزادار محسن و ولایت غصبشده نمودند.
ثقلین در رمضان
ماه رمضان، ماه مبارکی است که در آن درهای رحمت الهی باز میگردد و مسلمین در پی قرب الهی میتوانند ماهی را بدون حضور شیطان سپری کنند. سه شب نوزدهم، بیستویکم و بیستوسوم را در این ماه مبارک، شب قدر مینامند که قرآن در یکی از این سهشب بهصورت دفعی بر قلب پیامبر عظیمالشأن نازل شده است.
حادثهی مهم دیگر در این شبها، ضربت خوردن و شهادت حضرت علی علیهالسلام است که با تیغ جهل و کینهی دشمنان در مسجد کوفه رخ داد.
سؤال: آیا فضیلت شبهای قدر این است که امیرالمؤنین علیهالسلام در این شبها به شهادت رسیدند یا فضیلت امیرالمؤمنین علیهالسلام این است که در خانهی کعبه به دنیا بیایند و در چنین شبهای پرفضیلتی در خانهی خدا و در حال اوج بندگی، به فوز شهادت برسند؟
پرواضح است که شهادت حضرت امیر علیهالسلام در چنین شبهایی نشانهی یکی دیگر از صدها فضیلت ایشان است، چراکه پیش از شهادت ایشان نیز شب قدر وجود داشته است و مردم به اعمال آن شبها اهتمام داشتند.
تقارن شب قدر و شهادت مظلومانهی حضرت امیر علیهالسلام در یکی از اعمال این شب، یعنی قرآن به سرگرفتن تبلور مییابد. این عمل شب قدر، مصداق بارز تمسک به ثقلین است که در حدیث انی تارک فیکم الثلین به آن سفارش شده است. بنابراین، شهادت حضرت و تقارن آن با شب قدر علاوه بر انکه فضیلتی برای حضرت بهشمار میآید، برنامهی خداوند در جهت هدایت بشر نیز میتواند قلمداد شود.